العبد

بنده ای خوب برای خدا

العبد

بنده ای خوب برای خدا

العبد

هنر انسان شدن را خیلی ها دارند ، اما ؛ هنر العبد شدن را عده ای قلیل دارند
خوشا به سعادت آن هنرمندی که بنده ای خوب برای خدایش شد

خواهش می کنم ، نفروشید !

جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۵۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم

این پستم یه درد دل ساده است که دردش خودمونیم
زیادم دوست ندارم تو این پست دست به قلم ببرم و با ادبیات و زبان فارسی حرف بزنم
نمی دونم هر کدوممون در چه حالی هستیم و داریم چی کار می کنیم ..
فقط به عنوان یک تلنگر ، رک هم صحبت می کنم ، نامرد نشید !
تو هفته ی دفاع مقدس هستیم ، تو هفته ی عاشقی ها هستیم پس اینکه عشق رو فراموش کنی و بگی این مقدسات برای خودشون یه نامردیه ، ظاهرت یه چیز دیگه میگه ولی باطنت
امان ، امان بر این چشم ظاهربین خیلی هامون که باعث شده بصیرت واقعی مون رو بگیره
امان ، امان از حزب اللهی دم زدنمون با این کارامون
فکر نکنید حقیر بریدم ، خیر ، در فضای دیگری نیز سیر نمی کنم ، با هر کی که این پست رو میخونه هستم!
انشاالله محکم و قوی ادامه خواهم داد .. ولی ؛
ببخشید که اینطوری صحبت می کنم ، زیاد درست هم نیست ولی امورتون رو درست کنید
نمی دونم کی این پست رو می خونیم ولی اگه دین نداریم آزاده باشیم !

به قول حقیر :
فریاد دلم ، زمانه را سیراب کرد
مرصاد دلم ، خاطره را سهراب کرد
این چند قطره اشک تـُنگ چشم های خسته ام
هر یاد دلم ، بهانه را ارباب کرد

به قول فاضل نظری :

ما گشته ایم، نیست، تو هم جست و جو مکن
آن روز ها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن

و به قول مرحوم قیصر امین پور :

این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطره ها را نفروشید
در شهر شما باری اگر عشق فروش است
هم غیرت آبادی ما را نفروشید
تنها ، به خدا ، دلخوش ما به دل ماست
صندوقچه ی راز خدا را نفروشید
سرمایه ی دل نیست به جز اشک و به جز آه
پس دست کم این آب و هوا را نفروشید
در دست خدا آینه ی جز دل ما نیست
آیینه شمایید شما را نفروشید
در پیله ی پروانه به جز کرم نلولد
پروانه ی پرواز رها را نفروشید
یک عمر دویدم و لب چشمه رسیدم
این هروله ی سعی و صفا را نفروشید
دور از نظر ماست اگر منزل این راه
این منظره ی دورنما را نفروشید

حالا میخواین به این پست بخندین ، شما رو به خیر ، ما رو به درک


۹۲/۰۷/۰۵
محمدجواد نیکزاد

نظرات  (۳۱)

سلام
آقامحمد جواد شما که پاک و معصوم هستید دعا کنید انشالله مدیون خون شهدا نباشیم و خلاف خواسته شهدا خدای ناکرده عمل نکنیم
ما هنوز به شفاعت شهدا چشم امید داریم ...
پاسخ:
سلام
معصوم
سلام العبد:
گفتی در مورد این پست نامرد نشید،ولی آخه...
آخه یه جورایی بود...
هم درد دل بود هم نبود...
هم توصیه بود هم نبود...
هم تلنگر بود هم نبود...
ضربات فلیپینی هم داشت که آخرش خواننده رو به درک واصل می کرد!!!!!!
سلام
میدونم که از این کامنت من خوشتون نمیاد و خواهید رنجید ...
ولی نمیتونم تظاهر کنم و حرف دلم رو نزنم !
نوشته ی زیر در وبلاگ یکی از دوستانم نوشته شده بود که براتون مینویسم :

در 31 شهریور 1359 دیوانه ای به نام صدام حسین از عراق به سرزمین درهم ریخته ی آن سالهای ما یعنی "ایران بعد انقلاب" حمله کرد تا از آب گل آلود ماهی بگیرد. این حمله آغازگر جنگی هشت ساله بود که میتوانست فقط دو سال طول بکشد ...

شعارهایی چون "کربلا کربلا ما داریم میاییم" و "راه قدس از کربلا می گذرد" و "نماز جمعه ی بعدی در کربلا" نشان میداد که اگر فشار همان غربیهای فروشنده ی اسلحه نبود؛ جنگ هشت ساله معلوم نبود چند سال دیگر ادامه می یافت و یا چقدر قربانی بر جای می گذاشت که هر از گاهی تابوتهایی را با استخوانهایی نامشخص یا فقط یک پلاک در مراسمی ویژه بیاورند تا داغ دل مادرن داغدار را تازه کنند ...

چنین صحنه ها، شعارها و فیلمهای ساخته شده از این جنگ نشان می دهد که با احساسات مردمی با ایمان، وطن خواه و ساده دل به چه راحتی بازی کردند که هنوز هم ادامه دارد.

حتما حاکمان ایران و عراق در زمان جنگ برای خود اهدافی رو قرار داده بودند که به نظر خودشون پاک و مقدس بود ... پارس و عرب و شیعه و سنی هم بر آتش آن می افزودند ... اما هیچ هدفی گمان نکنم ارزش گرفتن یک جان را داشته باشد ... واقعا نمی دانم در دادگاه الهی حکم دیوانه چیست؟!

آدرس جدید من :

http://hamdely1.blogfa.com/


پاسخ:
سلام علیکم
با این نظرتان مخالف هستم ولی من نباید خوشم بیاد ، این جا باید کس دیگری خوشش بیاد که با توجه به افکاری که دارم و با توجه به اندک شناختی که از ایشون دارم ایشون هم خوششون نمیاد ، حالا شما ..
خدا نکنه اون برنجه که اونوقته که منم میرنجم

به قول برادرم ، در یک جمله ، در جواب شما ؛ من همان سیاستی را دوست دارم که مانند دیانتم پاک است

انشاالله سر خواهم زد ..
۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۱:۴۶ یار دلدار
ای بی معرفت .
اینه رسمش ؟
موافقتم شدید .
بعضی هامون مثل من فقط جلدیشیم .
پاسخ:
:(
خجالت!
شرم!
ولی بدون نظر شاید 10 بار به وبلاگتان سر زدم ..
در جواب "پریسا":
سلام برشما:
نمیدانم پسر هستید یا دختر!!برایم مهم نیست.ولی بنده را به خاطر اینکه با نام "پریسا" خطابتان کردم ببخشید.
نمیدانم کامنتی که نگاشتید(البته به نقل از دوستانتان)،نظر شما هم هست یا نه.
اما بدانید و بدانیم که جان انسان،شاید مهمترین و شیرین ترین موهبتی باشد که خداوند به مخلوقاتش داده است.دقت کنید!نگفتم انسان،گفتم مخلوقات!چرا که همه ی موجودات برای بقا در تلاشند.یعنی همان حفظ جان..
حالا بیایید طبق کامنت بالا فکر کنیم!یعنی هیچ هدفی،ارزش از دست دادن جان را ندارد!پس این همه ی آیات و روایات محکمی که در مورد جهاد آمده برای چیست؟؟!اگر اینگونه باشد،خوابیدن علی(ع) در بستر پیامبر چه معنی دارد؟؟!آمدن حسین(ع) به کربلا برای چه بود؟؟!آنهم با زن و بچه و خواهر و برادر و ...یعنی همه ی اینها خودنمایی بود؟!!یا نه! افسانه و قصه است که ما را سرگرم کند؟!!
اینجا باید دنبال چیز دیگری بود!هدف در اینجا،رسیدن به لقای پروردگار است...
شاید نتوانستم با سواد ناقصم،موضوع را خوب بیان کنم.اما جمله ی آخرم:
"برای رسیدن به رضا و لقای پروردگار،حتی جان نیز ارزشی ندارد"
منظر پستی در وبلاگم در مورد همین موضوع باشید.
یا علی(ع)
پاسخ:
احسنتم بخاطر حس وظیفه و اخلاص ..
امیدوارم تاثیر گذار باشد ، خیلی ممنونم
۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۴:۱۱ یکی بود ... هنوزم هست

سـلام

چرا بخندیم !!!

+ شعرا خیلی قشنگ و دلنشین بودن ، خوشمان آمد ...

++ عکس هم 20

+++ بابت اون نظری که در مورد ( + ها ) گذاشته بودین ناراحت نشدم :)


پاسخ:
سلام
هیچی ، منظورم در اون تیکه با نفرات دیگه ای بود ..
ممنونم

خداروشکر !
منتظرتون بودم
برامون دعا کنین
سلام بر "رعد" عزیز

اولا گمان کنم "پریسا" نام دختر باشه ...!!!

دوما کدوم مردیه که در پشت نام یه دختر خودش رو مخفی کنه و باز هم بشه نام "مرد" رو روش گذاشت ...؟؟؟

سوما اصلا اینکار چه لزومی داره ...؟؟؟

ببینید جناب رعد ...

به نظر من جنگیدن در راه دفاع از وطن و هموطنان و خیلی از اهداف مقدس دیگه ارزش جان دادن رو داره ... ولی وقتی یه جنگی رو میشه دو ساله تمومش کرد ولی صرفا بر اساس یه لجبازی کودکانه شش سال دیگه هم طولش بدهیم , دیگه جان دادن در راه اهداف این جنگ ارزشی نداره ...

اگه باز هم متوجه نشدید , بنویسید تا براتون توضیح بدم !

۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۴:۴۷ ***العبد التائب***
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:
؟
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۴۶ راوی کوچک سیره شهدا
سلام

سرکار خانم پریسا اگه سوالی راجع به دفاع مقدس دارید
تشریف بیارید سنگر ما در خدمتتون هستیم

منتظریم
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۷ پسر انسان
:)
پاسخ:
lما رو که تحویل نمی گیرید !
:(
سلا بر خانم"پریسا":
اول اینکه به نظر بنده خیلی خوبه که چنین پرسشهایی مطرح و به آنها پاسخ داده بشه.چون نسل جوان ما نیازمند این هستند که به ذهن پرسشگرشون، پاسخ مناسب داده بشه.اگرچه بارها به این پرسش و امثال آنها پاسخ داده شد.
دوم اینکه امیدوارم درپس چنین پرسشهایی،عدم آگاهی نهفته باشه با هدف یادگیری؛ و خدای نکرده،تخریب و ... در کار نباشه.به قول شاعر:
آن‌کس که نداند و بداند که نداند... لنگان خَرک خویش به منزل برساند
آن‌کس که نداند و نداند که نداند... در جهلِ مُرکب اَبَدالدّهر بماند.

شاید بهتر بود جواب شما را در یک پست ویژه در وبلاگم میدادم.اما صلاح دیدم اگر چه در بیش از یک پست هم باشد،ولی همینجا به سوال شما پاسخ بدهم.
لطفاً پست بعدی را بخوانید...
در پاسخ به سرکار خانم "پریسا":
سلام علیکم:
سرکار خانم"پریسا":
بنده حدس میزنم منظورتان از دوسال،پس از فتح خرمشهر باشد.پس متن زیر را به خوبی مطالعه نمایید:
در 31 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980) ارتش عراق هجوم وسیع و از پیش‌سازماندهی شده‌ای را به داخل خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. هجومی که منجر به یکی از طولانی‌ترین، خونبارترین و ویرانگرترین جنگهای دنیا پس از پایان جنگ جهانی دوم و همچنین یکی از دردناکترین، غم‌انگیزترین و در عین حال افتخارآمیزترین حماسه‌های تاریخ میهن عزیز ما شد. جنگ تحمیلی زمانی شروع شد که میهن اسلامی ایران به دلیل وقوع انقلاب، حوادث و مشکلات داخلی و بین‌المللی، به هیچ وجه آمادگی درگیر شدن در یک جنگ گسترده را نداشت. در چنین شرایطی بود که حزب بعث به سرکردگی صدام حسین، دیکتاتور عراق با تحریک دشمنان انقلاب اسلامی بویژه آمریکا و دیگر کشورهای غربی و عربی، تصمیم گرفت با تمام قوا به این کشور اسلامی حمله نماید؛ و به خیال خام خویش در مدت زمان کوتاهی ایران را تصاحب و انقلاب نوپای آن را سرنگون نماید و بدین ترتیب هم به اهداف توسعه‌طلبی خویش دست یابد و هم خوش‌خدمتی و سرسپردگی خویش را به اربابان خود ثابت نماید و آنان را از وحشت انقلاب اسلامی و بیدرای امت اسلامی و در خطر قرار گرفتن منابع ابرقدرتها در منطقه برهاند. در این صورت تنها راه منطقی، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه آنان و حصول اطمینان از عدم تجاوز مجدد بود. این مبنای استراتژی ایران در طول جنگ تحمیلی بود و با وجود هزینه‌های زیاد جنگ، تا آخرین روز تعقیب می‌شد.
اما اینکه چرا پس از فتح خرمشهر، صلح محقق نشد، توجه به نکات و دلایل ذیل ضروری است: اگر صلح را مجموعه‌ای از آتش‌بس، عقب‌نشینی، تعیین متجاوز، تأمین خسارتهای وارده و... بدانیم باید بگوئیم که در آن زمان، هیچ‌گونه پیشنهاد صلحی ارائه نشد و شورای امنیت و دیگران، ‌تنها آتش بس و در واقع حالت نه جنگ نه صلح را توصیه می‌کردند. در آن زمان هیچ طرحی که متضمّن صلح واقعی باشد و شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت را نیز شامل شود و تضمین برای عدم تعرّض مجدد داشته باشد وجود نداشت.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، ریاست جمهوری وقت در تاریخ 1 / 4 / 61 در دیدار با گروهی از روحانیون و مبلغین چنین داشتند: «به مردم باید گفته شود که با فتح خرمشهر و حتی فتح دیگر شهرها، جنگ تمام نخواهد شد، زیرا تا زمانی که متجاوز تنبیه نشده است. مبارزه ادامه خواهد داشت.»[1]
بنابراین ایران، دلایل منطقی و عقلانی برای ادامة جنگ وجود داشت که برخی عبارت بودند از:
1 . پس از فتح خرمشهر اساساً پیشنهاد صلحی به ایران نشد و سخنانی هم که از سوی برخی غیر مسئولین طرح شده است، سندیت ندارد. آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرماندة عالی جنگ از این موضوع به عنوان شایعات، نام برده و می‌گوید: «وقتی خرمشهر فتح شد، شایعاتی در مورد پیغام صلح یا دادن پول در کشور مطرح بود، ولی ما که مسئول بودیم، می‌دانستیم این شایعات دروغ است.»[2]
سردار محسن رضایی، فرماندة وقت سپاه می‌گوید: «این که گفته می شود بعد از آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید، باید بگوییم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از آزادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش‌بس ارائه شد که اگر قبول می‌کردیم. جنگ 50 سال به درازا می‌کشید.»[3]
دکتر ولایتی وزیر خارجة وقت می‌گوید: «نفر اول آقای حبیب شاطی، دبیر کل کنفرانس اسلامی بود که برای مذاکره آمد، یک رقمی را ایشان گفت و ما هم یک رقمی را مطرح کردیم، قرار شد ایشان جواب بیاورند، ولی دیگر خبری نشد، نفر دوم، معاون وزیر خارجة هند بود که تلاش زیادی کرد و با ایشان هم روی رقم بحث کردیم. ولی رفت و خبری نشد.»[4] بنابراین پس از فتح خرمشهر پیشنهاد صلحی نشد و فقط پیشنهاد آتش‌بس بود که آن هم در حد یک پیشنهاد بود و اگر ایران آن را می‌پذیرفت نه تنها جنگ خاتمه نمی‌یافت بلکه سالهای متمادی به طول می‌انجامید و ایران نیز به اهداف خویش دست نمی‌یافت.
در ادامه ی پست قبلی:
2 . عدم عقب‌نشینی کامل عراق از مناطق اشغالی: درست است که با فتح خرمشهر، این شهر از اشغال حزب بعث عراق، آزاد شد، اما به علت حضور دشمن در شلمچه، این شهر همچنان مورد تهدید بود افزون بر اینکه نقاطی، مانند شلمچه، طلائیه، فکّه، قصر شیرین، سومار، نفت شهر و مهران یا در تیررس مستقیم دشمن و یا عملاً در اشغال آنها بودند و امکان آزادسازی این نقاط از راه مذکور ـ آتش بس و مذاکره ـ غیر معقول و ناممکن به نظر می‌رسید. بنابراین با فتح خرمشهر از نظر موقعیت هنوز، اوضاع به وضع اولیه قبل از تجاوز نیز باز نگشته بود. «زیرا عراق در پنج هزار کیلومتر مربع از خاک ایران حضور داشت، تهدید عراق برای ایران همچنان وجود داشت و ایران متحمل خسارات زیادی بیش از دویست میلیارد دلار شده بود.»[5] بدیهی است در چنین وضعیتی توقف جنگ و قبول آتش‌بس به ضرر ایران تمام می‌شد و صلحی ناپایدار را در پی داشت.»
3 . در تاریخ 20 / 3 / 61 جلسه‌ای در حضور امام خمینی(ره) در جماران تشکیل شد و موضوع به شور گذاشته شد. از نظر نظامیان شرکت‌کننده در آن جلسه، امکان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود نداشت، زیرا در اغلب نقاط مرزی هیچ‌گونه مانع طبیعی وجود نداشت و ایجاد استحکامات جدید نیز علاوه بر هزینه‌های سنگین، مدت زمان مدیدی به طول می‌انجامید و طی این مدت احتمال حملة مجدد عراق جدّی بود، مهمتر این که با تکیه بر اصل متعارف نظامی «تعقیب دشمن» هر گونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیر اصولی بود، به همین دلیل امام(ره) پس از تردید اولیه در مورد تداوم جنگ در خاک عراق، پس از استماع دلایل نظامیان و فرماندهان عالی رتبة جنگ و ناامیدی از پذیرش شرایط ایران توسط دولت عراق، با ادامة جنگ و ورود نیروهای ایران به خاک عراق موافقت نمودند.[6]
4 . عدم محکومیت صدام به عنوان متجاوز: یکی دیگر از دلایل ادامة جنگ، عدم محکومیت صدام به عنوان متجاوز بوده هیچ یک از مجامع بین‌المللی حاضر نشدند تا صدام و حزب بعث را محکوم نموده و آنان را به عنوان متجاوز معرفی نمایند. از این جهت ایران حق خود می‌دانست با تعقیب دشمن در خاک وی به تنبیه متجاوز بپردازد. امام بر این نظر بودند که: «امروز ما قدرت داریم اگر مجرم را رها کنیم، ‌این به معنای آتش‌بس و صلح نیست ضمن این که منطق حکم می‌کند، دشمن عقب رانده شده را باید به نحوی مجازات کرد که برای سال های سال خیال تهاجم مجدد را از سر بیرون کند.»[7]
پس از فتح خرمشهر عراق به صراحت به شکست خود اعتراف نکرد و حتی مدعی بود که گوشمالی لازم را به انقلاب اسلامی ایران داده است و در نتیجه چون ضرورتی احساس نمی‌کرد که نیروهایش در خرمشهر بمانند، ‌آنها را بار دیگر قدری به عقب کشیده است».[8] بنابراین اگر صدام و ارتش بعثی عراق تنبیه نمی‌شدند، هیچ تضمینی وجود نداشت که عراق حمله مجدد نخواهد کرد.
5 . عدم پرداخت غرامت از سوی عراق به ایران: در پیشنهادهای آتش‌بس پس از فتح خرمشهر و نیز در قطعنامه‌های شورای امنیت هیچ راهکاری برای پرداخت غرامت و جبران خسارات جنگ پیش‌بینی نشده بود و این به خاطر این بود که آنان بر این نظر بودند که «اولا مبلغ مورد پرداخت به نحوی نباشد که ایران در مرحلة بازسازی به یک موقعیت جدیدی دست یابد و کشور را همچنان با بار سنگین هزینه‌های جنگ، نظام و انقلاب را درگیر ساخته و ضعیف نگاه دارد و ثانیاً بازسازی عراق به عنوان قدرت متعادل کنندة ایران مورد توجه قرار گیرد.»[9] برای این منظور کشورهای شورای همکاری بر تشکیل یک صندوق مشترک تأکید داشتند که پول آن را کشورهای مختلف تأمین می‌کردند و به نسبت میان ایران و عراق تقسیم می‌شد. البته توجه دارید که پرداخت غرامت به این شکل از لحاظ حقوقی بر این فرض مبتنی بود که ایران و عراق هر دو در شروع جنگ مقصر هستند. حال آن که عراق متجاوز بود، بنابراین ادامة جنگ امری منطقی به نظر می‌رسید.
بنابراین با توجه به آنچه بیان شد و دلایل دیگری که در کتاب ها موجود است به این نتیجه می‌رسیم که تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر و نیز تعقیب و تنبیه متجاوز نه تنها امری ناپسند نبود بلکه امری لازم و اجتناب‌ناپذیر بود و تلاش های کشورهای همسایه و حتی مجامع بین‌المللی برای جلوگیری از تداوم جنگ توسط ایران، ‌صرفاً برای خروج عراق از بن‌بست پیش آمده بود، زیرا هیچ‌گونه مکانیزم حقوقی مطمئن را برای دستیابی به صلح همه جانبه ارائه ندادند.
قطعنامة 514 شورای امنیت نیز به گونه‌ای طراحی شده بود که خواسته‌های مشروع ایران را در بر نداشت و به عبارت دیگر شورای امنیت نشان داد که درصدد مدیریت بحران است و نه حل آن، ولی در پایان جنگ مجامع بین‌المللی با مشاهدة قدرت اعجاز‌آمیز رزمندگان اسلام در گرفتن دژ تسخیرناپذیر «فاو» تصمیم قطعی گرفتند تا جنگ را به هر شکل ممکن خاتمه دهند؛ از این رو قطعنامة 598 را به نحوی تدوین کردند که در برگیرندة برخی از خواسته‌های مشروع ایران بود و ایران اسلامی نیز با در نظر گرفتن اوضاع و شرایط منافع کشور، قطعنامه را پذیرفت و به جنگ خاتمه بخشید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات)
2 . آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق، محمد درودیان.
3 . پس از بحران، هاشمی رفسنجانی.
4 . پاسخ به ابهامات، علیرضا الله زادگان.
5 . نقد ناتمام، حبیب الله حمیدی.

[1] . ولایتی، علی اکبر، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 141.
[2] . درودیان، محمد، ‌پرسشهای اساسی جنگ، تهران، مؤسسه مطالعات سیاسی فرهنگی اندیشه ناب، 1380، ص 209.
[3] . همان،‌ص 210.
[4] . همان، ص 210.
[5] . همان، ص 208.
[6] . ر.ک: مجلة پرسمان، شماره 21 خرداد 83.
[7] . درودیان، محمد، پیشین ص 213.
[8] . ولایتی، علی اکبر، پیشین،‌ص 104.
[9] . درودیان، محمد، پیشین، ص 211.

امیدوارم توانسته باشم پاسخ مناسبی به این شبهه داده باشم.
برای همه ی شما،آرزوی توفیق از خداوند دارم.
یا علی(ع)
پاسخ:
سلام علیکم
من بعدا واقعا ازتون حضوری قدردانی می کنم ..

توی منابع اسم کاندید محبوب رو دیدم :))))
هم چنین ، یا علی (ع)
سلام بر رعد
از اینکه زحمت کشیدید و جواب من رو به تفصیل نوشتید سپاسگزاری میکنم.
فقط چند جمله ای مینویسم و رفع زحمت میکنم.
من بارها و بارها شنیده و خوانده ام که عربستان سعودی پس از آزادی خرمشهر پیشنهاد نمود تا غرامت جنگ توسط کشورهای عربی به ایران پرداخت شود و عراق نیز بخشی از خاک ایران را که در تصرف داشت ترک کند.
مقامات ایران این پیشنهاد را رد کرده و خواهان بازگشت یکصد هزار شیعه عراقی که توسط صدام اخراج شده بودند به کشور عراق شد ... شرط دوم ایران پرداخت ۱۵۰ میلیارد دلار غرامت به جای ۷۰ میلیارد دلار پیشنهادی عربستان و شرط سوم برکناری صدام از قدرت بوده‌است !!!

حالا سوال من اینه که سردمداران جمهوری اسلامی با قبول قطعنامه 598 به کدامیک از این اهداف دست یافتند که صلح رو پذیرفتند ...؟؟؟!!!

سلام:
سرکارخانم پریسا:
بنده برای هر حرفم،برای شما دلیل و مدرک متقن و محکم آوردم.عدالت حکم میکنه که شما هم برای فرمایشاتتون دلیل و مدرک بیارید.
شنیده ام و خوانده ام....
از کجا؟؟ از کدام منبع؟؟
لطفاً بفرمایید!
یا علی(ع)
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۹:۱۶ راوی کوچک سیره شهدا
سلام جواب سرکار خانم پریسا راجع به سوال آخرشون

شما با شخص حضرت امام خمینی( ره )و فکر و اندیشه ایشون آشنایی کامل ندارید
بهتره اول برید ایشون رو کامل بشناسید و بیایید اظهار نظر کنید
این یه نکته

دوم اینکه مگه ما گداهستیم که کشورهای حاشیه خلیج فارس به ما غرامت بدهند و فردا روز در تمام دنیا بگن ما ایران را ساختیم!!!

سوما" امام راحل فرمودند ما نیازی به غرامت کشورهای عربی نداریم
فقط سازمان های بین المللی اعلام کنند «صدام متجاوز است»
همین کافی است
اما آیا سازمان های جهانی این کار را کردند؟

ما در قطعنامه ای که می فرمایید به کف خواسته هایمان رسیدیم
به امام جام زهر دادند همونطور که داخل وصیت نامه شان درج شده

آیا معنای جام زهر برای شما روشن هست؟

فکر کنم همین جام زهر خودش کدی باشد
و خود شما حدیث مفصل بخوانید

حواستان باشد اون یکسال تاخیر در پذیرش قطعنامه هم به دلیل این بود که ما حداکثر تلاشمان این باشد که به خواسته های بیشتر دست پیدا کنیم که همانطور هم شد

یعنی قرار الجزایر که صدام اونو بنای حمله به ایران اعلام کرد که بعد خودشم گفت الکی بوده

دقیق دعوا رو خطوط مرزی اعلام کرد
که در قطعنامه 598 اون خطوط مرزی دیگه کاملا روشن شد

لطفا" کتاب های تحلیل جنگ تحمیلی و کتب همچون جنگ جهانی سوم ، و ما اعتراف می کنیم که مربوط به جنگ تحمیلی هست رو با دقت بخوانید
و بعد سوال مطرح کنید
بازهم تاکید دارم ، شخصیت امام راحل را بیشتر بشناسید


موفق و پیروز باشید

۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۴ ***العبد التائب***
سلام
محمد جواد خوبی؟
نمیدونم چی شده
اما راوی گفت بهت بگم دیگه نظر نذاری براش.
؟؟!!!
نمیدونم واسه چی؟
گفت که نپرسی چرا!
آخرت و این چیزا.
پاسخ:
سلام
الحمدلله نه زیاد

اگه برات زحمت نیست به راوی سلام برسون و بهشون بگو فعلا آخرت این جاست
اوضاع خودمم زیاد رو به راه نیست ، چنین بحث مفیدی هم که داخل وبلاگمم شکل گرفته رو نمی تونم شرکت کنم
فعلا مرحمت به خرج بدن تا بعدا ..
نمی دونم کجای کارم رو اشتباه رفتم که اینجوری باید رنج ببرم !

البته باز تکرار میکنم ؛ اگه برات زحمت نیست پیغام رو برسون

معنی اون همه ستاره کنار متلخصت چیه؟
بخاطر اسم لینک میگی؟


راستی ... از توجه و دعوت مدیر محترم وبلاگ "راوی کوچک سیره شهدا" هم ممنونم.
خوشحال میشم اگر در بحث ما شرکت کنید.
سلام بر آقای نیکزاد کوچک
چه خبر از داداش؟ کم پیدا که چه عرض کنم... تقریبا ناپیدا هستن! بهشون سلام برسونید

اما درباره این پست؛
ببینید محمد جواد جان من یه سوال اساسی از شما دارم. این پاراگراف پایین بخشی از کامنتی هست که در یه وبلاگ دیگه گذاشته بودم:
"یه سوال:
چرا باید برای بعضی از مردم -بخصوص جوون ترها- جنگ تحمیلی یه ضدارزش باشه؟!
چرا هر چیزی که حکومت ما تبلیغ میکنه، نتیجه عکس میده؟؟؟
چرا بعضی از مردم ما نسبت به رشادت های رزمندگان ما بی تفاوت هستن!!! اون هم چنین جنگی! جنگی که برای تعظیم کردن بهش، فقط مرور زندگینامه علم الهدای 22 ساله کفایت میکنه...
باز هم سوالم رو تکرار میکنم: چرا حکومت ما دست روی هر چیزی که بذاره، اون چیز در نظر خیلی از مردم به ضد ارزش تبدیل میشه؟! چرا؟؟؟؟"
به نظرم یکی از بزرگترین دلایلش میتونه این باشه که نمیدونم چرا امت حزب الله خودش رو وارث این جنگ میدونه و به کس دیگه ای اجازه صحبت راجع بهش رو نمیده!! به هیچ کس اجازه داده نمیشه که به جنگ از زاویه دیگه ای، غیر از زاویه رسمی حکومتی و حزب اللهی نگاه بشه!!
مثال آشکارش هم اینه که فیلمسازان اصولگرا و حزب اللهی و ارزشی (و هر اسم دیگه ای که میخوان داشته باشن) از دولت برای فیلمهای جنگی شون بودجه های صدها میلیونی میگیرن، ولی اگر یه نفر غیر حزب اللهی بخواد فیلم جنگی بسازه، یا بهش مجوز نمیدن، یا بودجه نمیدن، یا چوب لای چرخش میذارن، یا در نهایت اگر به هر بدبختی این فیلم ساخته شد، تحویلش نمیگیرن!!!
متاسفانه یه مسئله ای در جامعه ما به اشتباه جا افتاده که تعریف و تمجید از جنگ مساوی با تایید همه کارهایی هست که این جریان حزب اللهی-بسیجی-ارزشی-اصولگرا در بعد از جنگ انجام دادن!! با عرض معذرت، اشکال هم از دوستان شماست که شهدا رو با علما و روشنفکران و دانشمندان اشتباهی گرفتن و فکر میکنن اگر یه جوان ساده دل شجاع در بحبوحه جنگ مثلا در وصیتنامه اش گفته نذارید مردم بی حجاب بشن، حالا باید با گشت ارشاد و باتوم به وصیت اون شهید عمل کرد!!!
یا مثلا اگر فلان شهید در اون زمان گفته آمریکا شیطان بزرگه و نذارید انقلاب ما با اونا رابطه برقرار کنه، پس دیگه ما هم الان باید به دستورالعمل های اون شهید توجه کنیم و کاری به واقعیات جهان امروز نداشته باشیم!!! غافل از اینکه در همون زمان یکی از بزرگترین اسطوره های جنگ ما رو در روی آمریکایی ها پشت میز مذاکره نشسته بود...
القصه... به نظرم جای ارزش ها با هم قاطی شده و یه کمی هم سیاست چاشنی این ماجرا شده. ارزش شهید الزاما به تفکراتش نبوده! بلکه در درجه اول به رشادت هاش، به خلوصش، به صفای باطنش، به تعهدش و به اینجور چیزهاش بوده. ولی الان اسم شهید فقط چماقی هست برای پیاده کردن زوری یه سری ایده ها در جامعه...
پاسخ:
سلام آقا فرید
باور کنید من دیشب جواب شما رو قریب به یک انشاء در حال تمام کردن بودم که برق رفت و تمام زحمت هایم بی نتیجه ماند!
امان از جواب دادن به مهندس برق

من به زودی (امروز ، فردا) جواب شما رو میگم با این که حالم مساعد نیست
فعلا
در مورد بحث جناب رعد با خانم پریسا هم دو تا نکته به ذهنم رسید که از قضا هر کدوم هم به نفع یه کدومشونه! (البته قول میدم که به سیاست یکی به نعل، یکی به میخ کاری نداشتم!)

یه نکته اینجاست که میخواستم به کامنت جناب رعد اضافه کنم و اون هم اینکه ایران بعد از فتح خرمشهر از لحاظ نظامی به قول معروف روی غلطک افتاده بود و مدام داشت پیروزی های پیاپی کسب میکرد و حتی وارد خاک عراف شد. پس میشه درک کرد که فرماندهان جنگ در اون موقع تصور میکردن که پیروزی عنقریبه که حادث بشه و آتش بس یا صلح رو عاقلانه نمیدونستن.
هاشمی رفسنجانی هم در کتاب "هاشمی بدون روتوش" به زیباکلام میگه که ایران قصد داشت تا یکی از دو هدف استراتژیک در عراق (یکی قطع ارتباط بصره با بغداد، یکی هم گرفتن سد آبی مشرف به بغداد) رو بگیره و سپس با دست پر پشت میز مذاکره بشینه. که البته در نهایت هم نمیتونن هیچکدوم رو بگیرن.
اما نکته بعدی اینجاست که خود امام خمینی در همون سخنرانی که میگه جام زهر رو نوشیدم... بعدش میگه که "هر آنچه تا کنون گفتم رو پس میگیرم"... پس حرف خانم پریسا هم پر بیراه نیست. اگر فضای انقلابی جامعه اون زمان، حاکمان ما رو از عقلانیت و تدبیر دور نکرده بود، مطمئنا کار به جایی نمیرسید که مجبور به چشیدن جام زهر میشدیم...
۱۶ مهر ۹۲ ، ۰۰:۳۰ یار دلدار
سلام بر ینده خوب خدا اگه فکرکردی با نیومدنت من نمیام یکم در اشتباهی چون من میام چون من دوست دارم چون من میخوام ازت یاد بگیرم ؛
سلام دوم خدمت خانم پریسا و بقیه دوستانی که تو این بحث شرکت کردن ؛
اول یه موضوعی سر کار خانم آدرس سر کاری برا چی میزاری آخه ؟
اما در مورد جنگ جدا از مطالبی که دوستان گفتن و با سند میخواستم بپرسم آیا تا به حال شده برین خدمت مردان بی ادعایی که تو 8 سال دفاع مقدس بودن و نظر اونها رو در مورد سوالتون جویا بشین ؟
http://shahidbipelak.blogfa.com/ یه سر به آدرسی که گذاشتم بزنین تا متوجه امور بشین .
تا وقتی که حاج کاظم ها هستن ازشون بپرسین فکر کنم براتون مفیدتر باشه تا مایی که خودمون اند خم این موندیم که با جاعلان حدیث جدید چه کنیم .
پاسخ:
سلام
چنین فکری نکردم چون میشناسمت!
بعد از سر و سامان گرفتن انشاالله حتما سر میزنم
دیگه اونقدر نامرد نیستیم
درسته ، ادب را از که آموختی ، از بی ادبان

خیلی خوب ارجاع دادید
سلام بر رعد و راوی کوچک سیره شهدا

در اوایل جنگ ایران و عراق از نخست وزیر وقت اسرائیل سوال می‌شود که درباره جنگ چه نظری دارد؟ او در پاسخ گفته بود: «ما برای هر دو طرف آرزوی موفقیت داریم.» !!!
این حرف چه معنی دارد ؟؟؟ یعنی اسرائیل از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال می‌کند !
آیا سردمداران جمهوری اسلامی نمی فهمیدند که جنگ بین دو کشور مسلمان به نفع آمریکا و اسرائیل و کشورهایی است که به ایران و عراق اسلحه میفروشند و کلا منافع دشمنان ما در گروی تضعیف دو کشور مسلمانه ؟؟؟
اگر واقعا تدبیر داشتند باید از هر موقعیتی برای آتش بس و صلح استقبال میکردند ... نه اینکه با لجبازی بگویند تا صدام مجازات نشود ما به جنگ پایان نمی دهیم یا اینکه حتما باید کشور متجاوز مشخص شود ...!
همه ی دنیا میدونستند که عراق آغازگر جنگ بوده و نیازی نبود برای اینکه روی کاغذ نوشته بشه هزاران جوان رو قربانی کنیم !
بعد از بازپس گیری خرمشهر در قطعنامه ی 514 به صراحت گفته شده بود که دو کشور باید به پشت مرزهای خود برگردند ... پس چرا باز هم مسئولان ایرانی صلح رو نپذیرفتند ؟؟؟
این جنگ وحشتناک خانمانسوز به غیر از خسارات معنوی جبران ناپذیر یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور وارد آورد !

اگر جنگ شش سال زودتر تمام میشد میدانید چند نفر از جوانان عزیزمان الان زنده بودند و چند خانواده طعم تنهایی و بی پدری و بی سرپرستی رو نمی چشیدند و چند جوان معصوم سالها در اسارت عراقیها زجر نمی کشیدند و چند شهر ایران تخریب نمیشد و چند جوان رشید کشورمون از معلولیت و عوارض ناشی از بمب های شیمیایی رنج نمیبردند ؟؟؟
فقط در زمستان ۱۳۶۵ طی ۲۲ روز بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستان‌ها را هدف موشک‌های خود قرار داده بود. ولی مهمترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند.

ضمنا به "راوی کوچک سیره شهدا" میخواستم بگویم که اگر ما گدا نیستیم پس چرا مبلغ خسارت رو اونقدر بالا بردیم که اونا از دادن خسارت به ایران منصرف شدند و هنوز که هنوزه خسارت خودمون رو از عراق دریافت نکردیم و فقط همه ساله با فرستادن هموطنانمون به کربلا خسارت عراق رو چندین برابر تقدیمشون می کنیم ؟؟؟

و در آخر آیا در قطعنامه 598 عراق متجاوز شناخته شد که امام قطعنامه رو پذیرفت ؟؟؟
نه بهیچوجه !
سه سال بعد یعنی در سال 70 شورای امنیت ملی عراق رو آغازگر جنگ معرفی کرد !

راستی ... منابع من کتابها و مقالات بسیار زیادیه که در طول سالها مطالعه کرده ام و خودتون هم میدونید که حرفهای من درسته ...
میتونید به ویکی پدیا هم مراجعه کنید.

ببخشید ... فراموش کردم در مورد جام زهر(!) بنویسم ...!
میخواهید بگویید که امام رو مجبور به پذیرفتن قطعنامه کردند ؟؟
اولا که اگر اینطور بوده خدا پدر اون کسانی که امام رو مجبور کردن بیامرزه !
دوما مرحوم سید احمد خمینی بارها گفته بودند که امام بعد از فتح خرمشهر مایل به آتش بس و صلح بودند.
۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۶:۱۶ محمدجواد نیکزاد
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام علیکم خدمت دوستان
من نظرات راجع به این پست را سیستماتیک تایید می کنم زیرا امکان دارد دو روز به دلیل شروع مدارس نباشم و بحث ها از داغی بیافتد!
*** *** ***** ** *** ** *** *** *** ** ******
یا حق
۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۶:۱۶ محمدجواد نیکزاد
خب حالا دیگر تایید می شود
یا حق
۱۶ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۰ ***العبد التائب***
اصلا موضوع چیه؟؟؟
چرا اینطوری شده؟
!!!
پاسخ:
چطوری شده؟
چیز خاصی نشده ..
جواب دادن به مهندس برق رو خوب اومدی :)))
پاسخ:
وبلاگ نو مبارک
سلام
کجایی تو محمد جواد؟؟؟
راستی وبلاگم همون قدیمیه است!
پاسخ:
سلام
واقعا شرمنده !
مطمئنید ،  در دست بررسی نبود مگه؟!
۲۹ مهر ۹۲ ، ۲۳:۳۸ پسر انسان
شما که عزیز مایی :)
پاسخ:
سلام
مشخصه .. !
۰۳ آبان ۹۲ ، ۰۶:۴۵ راوی کوچک سیره شهدا
سلام

این دفعه اومدین مشهد
سنگر هم تشریف بیارین دیگه

چراغش شکر خدا داره روشن میشه
هنوز تزئین نشده
از پنج شنبه هفته پیش

تا دیشب

چندین زائر اومدن و رفتن
هر چی می گیم
بابا جان اینجا کثیفه
نیایین
می گن عیب نداره برادر ما خاکی هستیم...!!!!!!!!!!!!

ای بابا
امان از دست این زائرا

حالا شما میایین شلوغ نکنین ها !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بگذریم

محمد حسین را یافتی؟!!!!!!!!!

آی لاو mj
پاسخ:
سلام
خیلی ممنونم :)
سلام بر العبد عزیز:
یکماه از آخرین پستت گذشته...
نمیخوای خواننده هات رو مست فیض کنی؟؟!!!
پاسخ:
سلام بر آقا رسول عزیز
مست فیض .. :)))
منظورتون اینه که بازم براشون عذاب نازل کنی!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی