خواهش می کنم ، نفروشید !
زیادم دوست ندارم تو این پست دست به قلم ببرم و با ادبیات و زبان فارسی حرف بزنم
نمی دونم هر کدوممون در چه حالی هستیم و داریم چی کار می کنیم ..
فقط به عنوان یک تلنگر ، رک هم صحبت می کنم ، نامرد نشید !
تو هفته ی دفاع مقدس هستیم ، تو هفته ی عاشقی ها هستیم پس اینکه عشق رو فراموش کنی و بگی این مقدسات برای خودشون یه نامردیه ، ظاهرت یه چیز دیگه میگه ولی باطنت
امان ، امان بر این چشم ظاهربین خیلی هامون که باعث شده بصیرت واقعی مون رو بگیره
امان ، امان از حزب اللهی دم زدنمون با این کارامون
فکر نکنید حقیر بریدم ، خیر ، در فضای دیگری نیز سیر نمی کنم ، با هر کی که این پست رو میخونه هستم!
انشاالله محکم و قوی ادامه خواهم داد .. ولی ؛
ببخشید که اینطوری صحبت می کنم ، زیاد درست هم نیست ولی امورتون رو درست کنید
نمی دونم کی این پست رو می خونیم ولی اگه دین نداریم آزاده باشیم !
به قول حقیر :
مرصاد دلم ، خاطره را سهراب کرد
این چند قطره اشک تـُنگ چشم های خسته ام
هر یاد دلم ، بهانه را ارباب کرد
آن روز ها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
این پنجره این خاطره ها را نفروشید
در شهر شما باری اگر عشق فروش است
هم غیرت آبادی ما را نفروشید
تنها ، به خدا ، دلخوش ما به دل ماست
صندوقچه ی راز خدا را نفروشید
سرمایه ی دل نیست به جز اشک و به جز آه
پس دست کم این آب و هوا را نفروشید
در دست خدا آینه ی جز دل ما نیست
آیینه شمایید شما را نفروشید
در پیله ی پروانه به جز کرم نلولد
پروانه ی پرواز رها را نفروشید
یک عمر دویدم و لب چشمه رسیدم
این هروله ی سعی و صفا را نفروشید
دور از نظر ماست اگر منزل این راه
این منظره ی دورنما را نفروشید
آقامحمد جواد شما که پاک و معصوم هستید دعا کنید انشالله مدیون خون شهدا نباشیم و خلاف خواسته شهدا خدای ناکرده عمل نکنیم
ما هنوز به شفاعت شهدا چشم امید داریم ...